به گزارش ایرنا، استفان والت در گزارش خود که روز شنبه در این پایگاه آمریکایی انتشار یافت، این پرسش را مطرح کرده است: اگر کسی شما را تهدید کند، کاری را که دوست ندارید، باید انجام دهید و در غیر این صورت هدف برخورد قرار خواهید گرفت، چه واکنشی نشان می دهید؟
نویسنده پاسخ داده است: نخستین واکنش امتناع است، زیرا تسلیم شدن در برابر تهدیدها، موجب می شود فرد تهدید کننده تقاضاهای بیشتری کند، ولی اگر فرد پیشنهاد دهد پاداش می دهد؟ چه می شود؟
در ادامه پاسخ آمده است: اگر پیشنهاد قابل توجه باشد، موافقت می کنید، زیرا در این صورت همکاری از جانب شما پیام بسیار متفاوتی دارد و به جای اینکه نشان دهد، می توانید بارها هدف تهدید قرارگیرید، نشان می دهد، در صورت گرفتن پاسخ مناسب، مایل به همکاری هستید.
نویسنده افزوده است: همین منطق ساده، تاکنون بیشتر افرادی را که درگیر سیاست واشنگتن درباره تهران هستند، راحت کرده است. امروزه، اندیشه مرسوم این است که تنها راه برای کاهش همکاری با ایران، تهدیدهای بیشتر است، همانگونه که ˈجو بایدنˈ معاون رییس جمهوری آمریکا به تازگی ˈدیپلماسی حمایت شده با فشارˈ خواند.
والت در رد این دیدگاه نوشته است: اساتید دوراندیش دیپلماسی مانند نیکلاس برنز عقیده دارند که آمریکا و همپیمانان آن باید تعامل را نیز با سیاست های کنونی خود پیوند دهند، هرچند که واشنگتن و همپیمانانش بیش از یک دهه است بدون موفقیت، ایران را تهدید کرده اند.
همانگونه که ابتدای مطلب اشاره شد، رویکرد تهدید، برخی فعالیت مهم روشنفکرانه در مورد نحوه همکاری آسان تر دولت ها را تضعیف می کند.
نویسنده ادامه داده است: در دهه 1970، ˈکنت اویهˈ متفکر سیاسی ˈموسسه فناوری ماساچوستˈ، یک فرق اساسی بین تهدید و آنچه که ˈکمک متقابلˈ می نامید، قایل شد و نشان داد که این مورد به احتمال زیاد موجب همکاری می شود.
دولت ها - و مردم - در برابر تهدیدکننده مقاومت می کنند، زیرا با برآورده کردن خواسته آنان، این درخواست ها بیشتر خواهد شد. در سیاست بین المللی هم تن دادن به تهدیدهای یک دولت، می تواند نشانگر ضعف باشد و درخواست سایرین را هم برانگیزد. اما برعکس، دولت ها - و مردم - همیشه در حال ˈکمک متقابلˈ هستند، بگونه ای که رفتار خود را با دادن چیزی به دیگری درعوض آنچه که می خواهند، توجیه می کنند.
کمک متقابل - جوهره توافقنامه های تجاری، مبادلات بازرگانی و گونه های زیاد دیگری از همکاری - احتمال ارزشمندی را پدید می آورد که نشان می دهد، اگرکاری برای من بکنید، من نیز کاری خواهم کرد.
فارین پالیسی نوشته است: تعجب آور نیست که این مورد، دقیقا همان چیزی است که دولت ایران تلاش می کند به ما بگوید. برای سال ها حرف آخر ایرانی ها این بوده که نمی خواهند به زور مذاکره کنند، و همانگونه که رهبر عالی جمهوری اسلامی ایران در رد پیشنهادهای اخیر مذاکرات مستقیم (با آمریکا) بیان کرد و گفت که ˈدر واقع توپ در زمین شما است. آیا با تهدید و فشار می توان، پیشنهاد مذاکره داد؟ شما سلاح گرفته اید و از ما می خواهید صحبت کنیم. ملت ایران از هیچ تهدیدی واهمه ندارد.ˈ
استفان والت در ادامه نوشته است: اینگونه اظهارات، بگونه عادی نشانه دیگری از سرسختی ایرانیان تلقی می شود، اما آنگونه که گفته شد، تنها یک شالوده راهبردی ساده برای موضع ایران وجود دارد و در واقع، اساس آن این است که هرکسی ما را به این شیوه تهدید کند، دقیقا همین موضع را اتخاذ می کنیم.
از سوی دیگر، تهدیدهای غرب علاقه به برخورداری از قابلیت تولید تسلیحات هسته ای را تقویت می کند، بنابر این، اعمال تحریم های شدیدتر و تاکید همیشگی بر اینکه ˈتمامی گزینه ها مطرح استˈ و هشدار دادن در مورد جنگ در صورت شکست دیپلماسی، شیوه عاقلانه ای برای پیشبرد این مساله نیست.
نویسنده در باره مانع تراشی های آمریکا برای حل این مساله نوشته است: همچنین باید گفت، نزدیکترین توافقی که واشنگتن و تهران داشتند، تلاش نافرجام سال 2009 برای ترتیب دادن یک مبادله سوختی اورانیوم غنی شده برای راکتور تحقیقاتی تهران بود. این توافق پیشنهادی به این دلیل تاحدودی موفق شد که یک کمک متقابل بود و ایران ملزم به تسلیم شدن دربرابر تهدیدها نبود. مقامات ترک و برزیل نیز که به میانجیگری این مساله کمک کردند، بیشتر آمریکا و نه ایران را مسئول شکست آن دانستند.
والت در ادامه انتقادهای خود از سیاست های ضدایرانی آمریکا، نوشته است: پس چرا این همه آدم باهوش! رویکردی را در قبال تهران ادامه می دهند که متناقض بوده و دائما به مدت یک دهه شکست خورده است؟
نویسنده در پاسخ این پرسش نیز آورده است: مطمئن نیستم، اما فکر می کنم این مساله با حفظ اعتماد در داخل واشنگتن ارتباط دارد، زیرا ایران سال های متمادی خطرناک جلوه داده شده و به عنوان بزرگترین تهدید امنیتی که با آن مواجهیم، خوانده شده است،
والت افزوده است: این موضوع که اگر فردی آشکارا در آمریکا از یک رویکرد متفاوت درباره ایران صحبت کند، نادیده گرفته خواهد شد، تقریبا حتمی است، در عوض، حتی اگر طرفدار مذاکرات باشید باید از شدت عمل صحبت کنید، زیرا این شیوه تنها راه جدی گرفتن شما در واشنگتن است.
نویسنده ادامه داده است: در پایان با توجه به موارد و دلایل گفته شده، شاید حامی دولت کنونی ایران نامیده شوم. ما می گوییم جمهوری اسلامی کارهای قابل اعتراضی را انجام داده است، اما کشورهای زیادی که ما دائما آنان را دوست و همپیمان آمریکا می خوانیم، نیز چنین کرده اند. واشنگتن هم از کارهای اشتباه مبرا نیست و شمار زیادی از عراقی ها، پاکستانی ها، شهروندان نیکاراگوئه، گواتمالا و دیگران می توانند سریعا اشتباهات واشنگتن در باره خود را بگویند.
نویسنده گزارش فارین پالیسی نوشته است: اکنون نگرانی من این است که چگونه می توانیم به یک نتیجه دیپلماتیک دست یابیم که هم اهداف اولیه را حفظ و هم از جنگ بی فایده دیگری در خاورمیانه جلوگیری کنیم. اما باید دید آیا اوباما می تواند از این اتفاق نظر کهنه که تاکنون رویکرد ما را در قبال ایران فلج کرده است، بیرون بیاید.
در نتیجه گیری گزارش آمده است: تنها پرسش، این است که آیا دولت اوباما می تواند راهبردی را بیابد که ایران را متقاعد نماید و همزمان درها را برای روابط مثبت تر با این کشور باز کند، اما بیش از هر اقدامی، باید به سیاست رویارویی با تهران که بیش از یک دهه است همیشه شکست می خورد، پایان داده شود.